به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، دیدار با خانواده شهید مهدی ضرغامی برنامه این هفته اهالی قرآن در یادواره سورههای سرخ بود که هیأتی متشکل از سیدمهدی سیف، رحیم قربانی، سردار غیاثی همرزم شهید، زواریان نماینده شورای عالی قرآن و نمایندگان رسانههای قرآنی جهت عرض ادب خدمت خانواده شهید رسیدند.
مجاهد قبل از انقلاب، مدافع حین انقلاب و رزمنده جبهههای بعد از انقلاب
در ابتدای این دیدار غیاثی با اشاره به رشادت و دلاوریهای شهید ضرغامی گفت: شهید مهدی ضرغامی مجاهد قبل از انقلاب، مدافع حین انقلاب و رزمنده جبهههای بعد از انقلاب بود که در عملیات طریق القدس با تعدادی از رزمندگان از نفوذ دشمن جلوگیری و با تقدیم جان خود حماسهای خلق و به عنوان سردار فاتح پل سابله معروف شد.
رها کردن تحصیل در دانشگاه تربیت مدرس و حضور در جبهه
این شهید عزیز در خانوادهای مذهبی در شهرستان خمین متولد شد و از همان دوران کودکی در مسجد فعالیت میکرد و از همان دوران با تلاوت قرآن کریم آشنا شد، در ایام انقلاب وظیفه ساماندهی مردم در شهر خمین را بر عهده داشت و با آغاز جنگ زندگی و تحصیل در دانشگاه تربیت مدرس را رها کرد و به سمت جبهه رهسپار شد.
این شهید عزیز ارتباط نزدیکی و تنگاتنگی با شهید محمدنبی شیخی داشت و هر دو با عمل به قرآن کریم توفیق شهادت پیدا کردند.
تغییر سرنوشت جنگ با مقاومت در پل سابله
شهید ضرغامی و همرزمانش با مقاومت در برابر دشمن و حفظ پل سابله از سقوط شهر سوسنگرد جلوگیری کردند و در واقع اگر سوسنگرد سقوط میکرد بستان هم سقوط میکرد و شاید سرنوشت جنگ عوض میشد.
در ادامه برادر شهید به وصف شهید ضرغامی پرداخت و گفت: مهدی متولد 1339 شهر خمین است، وی از همان دوران کودکی علاقه زیادی به فعالیتهای قرآنی و مذهبی داشت و با شهید محمدنبی شیخی در جلسات مختلف قرآن شرکت میکرد. این دو عزیز با هم هیأتی برپا کردند و در سالهای انقلاب علاوه بر فعالیتهای مذهبی در مبارزات هم شرکت داشتند، حتی مهدی توسط عوامل ساواک دستگیر و تا پیروزی انقلاب در زندان بود.
برگزاری جلسه قرآن در منطقه
بعد از انقلاب به عنوان یکی از اولین مسئولان کمیته انقلاب انتخاب شد و سپاه خمین را سازماندهی کرد. در روزهای اول انقلاب و در زمان درگیریهای کردستان من به همراه برادرم به بیجار رفتیم و به یاد دارم این شهید عزیز در بیجار هم جلسه قرآن برگزار میکرد.
قناصهای که شهید همت به پدر شهید اهدا کرد
مرحوم پدر هم از همان شروع جنگ به جبهه رفت و به همراه مهدی با شهید همت رابطه و همکاری داشتند تا جایی که شهید همت یک تفنگ قناصه به همراه دست نوشتهای به پدرم هدیه کرد.
این شهید عزیز قبل از عملیات طریق القدس، در عملیات شکست حصر آبادان از فرماندهان بود و در عملیات طریقالقدس فرماندهی نیروهای خمین را بر عهده داشت. این عزیزان سه شبانهروز در بستان مشغول پاکسازی بودند، اما به محض صدور فرمان جدید با تمام توان برای دفاع از پل سابله حاضر شدند. دوستانش میگویند: هنگامی که مهدی قرارگاه را به سمت پل ترک میکرد، نگاهی به آفتاب کرد و گفت: این آخرین نگاه من به آفتاب است، صدام قصد باز پسگیری بستان را دارد و عملیات بسیار سختی در پیش است.
شهادت بر اثر اصابت گلوله تکتیرانداز عراقی به سر
گویا نیروهای دشمن با خیال راحت قصد ورود به شهرستان را داشتند که به روی پل به شدت غافلگیر میشوند، این شهید عزیز و یارانش ابتدا یک تانک را روی پل هدف قرار میدهند و با این اتفاق پل بسته میشود، این گروه از رزمندگان که حدود 50، 60 نفر بودند با کمین کردن در تنگهای نزدیک پل تانکهای دشمن را یکی یکی به ته دره فرستادند و حدود 500 نفر از نیروهای دشمن را به هلاکت رساندند و تا صبح در برابر آنها مقاومت کردند تا اینکه در ساعات اولیه صبح مهدی با اصابت گلوله تک تیرانداز عراقی به سرش در تاریخ 13 آذرماه 1360 به شهادت رسید.
شفای مادر شهید بعد از قطع امید کردن پزشکان
چندسال بعد از شهادت مهدی مادرم به بیماری سرطان مبتلا شد تا جایی که با وجود پیش از 40 روز شیمی درمانی پزشکان از وی قطع امید کردند و گفتند: با عمل جراحی هم مادر شما زیاد دوام نمیآورد، اما ما درخواست عمل جراحی کردیم تا شاید مادرمان کمی بیشتر پیش ما بماند. شب قبل از عمل مادرم مهدی را در خواب میبیند که با 5 نفر به بالینش میآید و میگوید: این عزیزان پنج تن آل عبا هستند و مادرم برای شفایش دست به دامان حضرت زهرا(س) میشود.
فردای آن شب به بیمارستان رفتیم و مشغول آزمایش و عکسبرداریهای قبل از عمل شدیم و نتایج را برای پزشک جراح بردیم که نتایج آزمایشها باعث تعجب دکتر شد. گویا هیچ اثری از بیماری سرطان در مادرم نمانده بود. اکنون حدود 10 سال از آن روز گذشته و مادر ما به زندگی خود ادامه داده است.